آيا امكان اين وجود دارد كه انسان به مرحلهاي از تكامل و معنويت رسيده باشد كه مستجاب الدعوه شود؟ و در امور اين دنيا بتواند دخل و تصرف كند؟ اما ناگهان منحرف شود و به قعر انسانيت سقوط كند؟<br><br>

-معروف است كه بشر مختار و آزاد آفريده شده , و سرنوشت او در دست خود اوست . واو , خود سرنوشت ساز , و طراح نحوه زندگي آينده خود مي باشد . از طرف ديگر قانون وراثت كه از اصول علمي مسلم جهان ما است , به ما مي گويد كه فرزندان نه تـنها وارث مال و صفات ظاهري پدران و مادران هستند , بلكه صفات دروني و روحيات خوب و بد آنان را نيز به ارث مي برند , و صفات و روحيات موروثي درسرنوشت آنان كاملا موثر است . چگونه مي توان انسان را در تعيين سرنوشت خود آزاد دانست ؟(0)

-آيا آزادي مستلزم وحدت اديان نيست ؟(0)

-معناي آزادي در اسلام چيست ؟(0)

-نظر اسلام درباره آزادي عقيده چيست ؟(0)

-نظر اسلام درباره آزادي انسان چيست ؟(0)

-چرا اسلام , اسلام آوردن بردگان را موجب آزادي آنان نداسته است ؟(0)

-اسلام مي گويد : پيروان هر دين و آييني حق حيات دارند و بطور آزاد مي تواند خود را معرفي كند پس چرا از پيروان ديگر ماليات و جزيه دريافت مي كند ؟(0)

داغترین ها

-آرزوهاي انسان در چه مواردي مستحسن و در چه مواردي مذموم است؟
(0)

-به چه كسي آزاد مي گويند؟(0)

-در جامعه ي امروزي چگونه مي توانيم آزاده باشيم؟
(0)

-آيا آزادي مستلزم وحدت اديان نيست ؟(0)

-معناي آزادي در اسلام چيست ؟(0)

-نظر اسلام درباره آزادي عقيده چيست ؟(0)

-نظر اسلام درباره آزادي انسان چيست ؟(0)

-چرا اسلام , اسلام آوردن بردگان را موجب آزادي آنان نداسته است ؟(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

کد مطلب:3694 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:25

گنجینه پرسمان » اجتماعي و فرهنگي

آيا امكان اين وجود دارد كه انسان به مرحلهاي از تكامل و معنويت رسيده باشد كه مستجاب الدعوه شود؟ و در امور اين دنيا بتواند دخل و تصرف كند؟ اما ناگهان منحرف شود و به قعر انسانيت سقوط كند؟

در رابطه با سؤال جنابعالي بايد گفت؛ بله چنين امكاني هست و نمونة بارز آن در تاريخ همان است كه در آية 175 تا 178 سورة اعراف به آن پرداخته شده است، در اين آيات به يكي ديگر از داستانهاي بني اسرائيل اشاره شده كه يك الگو براي همة آنها كه چنين صفاتي دارند محسوب ميشود در اين زمينه اگرچه احتمالات متعددي در تفسير آن آمده ولي بدون شك مفهوم آيات كلي و همگاني و عمومي است، در اين آيات از كسي اسم نبرده بلكه سخن از يك عالم و دانشمند است كه نخست در مسير حق بود، آنچنانكه هيچكس فكر نميكرد روزي منحرف شود اما سرانجام، دنياپرستي و پيروي از هواهاي نفساني چنان او را به سقوط كشانيد كه در صف گمراهان قرار گرفت ولي از بسياري از روايات و كلمات مفسران استفاده ميشود كه منظور از اين شخص مردي به نام بلعم باعورا بوده كه از علماي مشهور بني اسرائيل محسوب ميشده و حتي بعنوان مبلغ موسي ( تلاش مينموده تا آنجا كه كارش آنقدر بالاگرفت كه مستجاب الدعوه شد ولي بر اثر تمايل به فرعون و وعد وعيدهاي او از راه حق منحرف شد و همة مقامات خود را از دست داد تا آنجا كه در صف مخالفان حضرت موسي ( قرار گرفت، براي اطلاع بيشتر در اين زمينه و ويژگيهاي اين افراد و علل سقوط آنها به تفاسير در ذيل اين آيات مراجعه كنيد.